سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرگرمی اطلاع رسانی شمیم یاس

این وبلاک فقط به عشق صاحب الزمان عج ا...ایجادشده وسلام ...
صفحه خانگی پارسی یار درباره

از خدا خواه

درویشی فرزند خود را آموخته بود که هر چه می خواست ، پدرش می گفت : از خدا خواه ! او چون می گریست و آن را از خدا می خواست ، آنگه آن چیز را حاضر می کردند ؛ تا بر این سالها برآمد . روزی کودک در خانه تنها مانده بود، آش هریسه(حلیم) آرزو کرد . بر عادت معهود گفت : هریسه خواهم ؛ ناگاه کاسه ای هریسه از غیب حاضر شد ، کودک سیر بخورد ، پدر و مادرش چون بیامدند گفتند : چیزی نمی خواهی ؟ گفت : آخر هریسه خواستم از خدا و خدا داد ، خوردم ! پدرش گفت : الحمدا... بدین مقام رسیدی و اعتماد و شوق تو قوّت گرفت.

مومن آن است که بداند که در پس این پرده کسی است که بر احوال ما مطلع است و ببیند . اگر چه ما او را نمی بینیم  ، و این او را یقین باشد ؛ به خلاف آن کس که گوید : نی! این همه  حکایت است و باور ندارم ، اما روزی بیاید که گوشش بمالند ! پشیمان شود ، گوید : آه!بد گفتم و خطا کردم ! خود همه او بود ، من نفی او کردم !

اکنون چون دانستی ، با حق بنال و تضرع و لابه کن و بگو که : خداوندا ، مرا غیر از این سیر و گردش ، گردش دیگر روحانی میسر گردان ، چون همه حاجات ، از تو حاصل می شود و کرم و رحمت تو بر جمیع موجودات ، عام است . پس حاجات خود را بر حق  دم به دم عرض کن و بی یاد او مباش ؛ که یاد او مرغ روحت را قوّت و پر و بال است . اگر آن مقصود کلی حاصل شد ( اگرحاجتت برآورده شد ) ، نور علی نور ، والا باری ، به یاد کردن حق ، اندک اندک باطن تو منور شود و او را از عالم انقطاعی حاصل گردد  ( حوادث روزگار تو را آشفته نخواهد کرد )

 مولانا ( فیه مافیه )